شناسهٔ خبر: 112087 - سرویس اقتصاد
نسخه قابل چاپ

در گفتگو با عضوهیئت علمی دانشگاه تهران مطرح شد:

خام فروشی، کلیه فروشی اقتصاد است

اقتصاد43 "کلیه فروشی در اقتصاد ایران" عنوانی است که بهنام ملکی، مدیر سایت اقتصاددان، وضعیت فعلی اقتصاد کشور را با آن تعریف می کند.

به گزارش «نماینده»، در شرایطی که ایران با انواع تحریم ها مواجه شده و تنها اجرای سیاست های ابلاغی اقتصاد مقاومتی می تواند کشتی اقتصاد را از این گرداب برهاند، تکیه بر توانمندهای داخلی، حمایت از تولید، حمایت از بازار مصرف داخلی و دیگر مولفه های اقتصاد مقاومتی تنها در حد همان سیاست ها باقی مانده و در وادی عمل توفیق چندانی به دست نیاورده است.

این مقال کوشیده است تا در گفتگو با یکی از اساتید دانشگاهی علم اقتصاد، ضمن شناسایی نقاط مبهم اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی، راهکارهای غلبه بر این مشکلات را نیز مطرح و آن ها را به جامعه عرضه دارد.

آن چه در زیر می آید متن کامل گفتگو با "بهنام ملکی" استاد دانشگاه و مدیر سایت اقتصاددان است:

  • آیا بین مسئولین اتفاق نظری در خصوص چگونگی اجرایی شدن سیاست های اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟

متاسفانه خیر. در واقع هر شخصی و هر مقام مسئولی برداشت شخصی خود را دارد و گفته ها و رفتارهایش در واقع باز تاب های ذهنی خودش است در حالی که باید برای این موضوع یک مبنای تئوریک و درست در نظر گرفت.

  • مبنای صحیح تئوریک از نظر شما کدام است؟

به نظر من، در حال حاضر مبنای درست حرکت به سمت تولیدات مواد غذایی سالم و کاهش وابستگی به خارج از کشور است.

  • چرا تولید مواد غذایی نسبت به دیگر بخش ها – حتی سایر بخش ها ی تولیدی – اولویت دارد و به عنوان مبنا قرار گرفته ست؟

زیرا در اقتصاد مقاومتی پرداختن همزمان به همه بخش ها، امکان پذیر نیست. ما مجبور به انتخاب هستیم. در واقع علم اقتصاد، علم انتخاب است. اولین سوالی که باید در اقتصاد مطرح شود آن است که چه نوع خدمات یا کالایی باید تولید و حمایت شود. به نظر من عدم وابستگی غذایی به خارج از کشور نه تنها آرامش رابه جامعه تزریق می کند بلکه در صورت برنامه ریزی های درست، امکان صادرات را نیز فراهم می آورد. این یعنی، تکیه بر توانمندی های داخلی و تقویت یک بخش برای کمک به سایر بخش ها. با این حال، مخالفین اقتصاد مقاومتی با این راهبرد مخالفند.

  • آیا با راهبرد مخالفین اقتصاد مقاومتی – هم در نظر و هم در عمل- آشنایی دارید؟

ایشان راهبردی ارائه نمی دهند. دیدگاه های شفافی هم ندارند. این عده به اقتصاد بازار تکیه می کنند و معتقدند این سیستم کارآمدتر است. یعنی هر جا که سود داشت، فعالان اقتصادی حاضر می شوند و فعالیت می کنند و هر جا که نداشت، کالا و خدمات باید وارد شود.

  • چه اشکالاتی بر این دیدگاه وارد است؟

اگر همه چیز را به اقتصاد بازار بسپاریم، تنها به خام فروشی روی می آوریم و بس. این بلایی است که هم اکنون اقتصاد ما بدان دچار است. خام فروشی در نفت، کلوخه های معدنی و حتی برخی محصولات کشاورزی. همین امر هم باعث شده تا قاچاق در کشور به این شدت وجود داشته باشد. من به این شیوه؛ یعنی خام فروشی، می گویم "کلیه فروشی در اقتصاد".

ما حتی در صادرات کنونی هم با مشکلات عدیده ای مواجهیم. به طور مثال در صادرات محصولات کشاورزی، محصولاتی مانند خیار، خربزه و هندوانه را صادر می کنیم که مصرف آب بسیار بالایی دارند. این همه در حالی است که کشورما، کشور پرآبی نیست و ما در بسیاری از نقاط با خطر جدی خشکسالی دست و پنچه نرم می کنیم، حال آن که می توان با حمایت های منطقی، کارشناسی شده و دقیق از این فرصت استفاده کنیم.

  • آیا دلیل اجرایی نشدن سیاست های اقتصاد مقاومتی نیز نگاه بازاری مسئولین به اقتصاد است؟

شاید هم برخی مسئولین نگاه علمی و درستی به این موضوع داشته باشند ولی اشکال کار جای دیگری است. به صراحت بگویم که تا بساط رانت و فساد از اقتصاد برچیده نشود، توفیقی در عمل به دست نمی آید.

  • مبارزه با فساد شعار همیشگی دولت ها بوده است. آیا در شرایط فعلی می توان امیدوار بود؟

باید بپذیریم که بخش اصلی اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی مبارزه ساختاری با فساد است.

  • راهکار عملیاتی برای این منظور دارید؟

بله. باید واگذاری هرگونه امتیازی فقط در قالب مزایده و مناقصه صورت پذیرد. بساط امضاهای طلایی برچیده شود. راه حل بعدی مالیات بر بانک هاست. ما می دانیم که هر گونه نقل و انتقالات پولی از طریق سیستم بانکی امکان پذیر است. پس بانک هاهم باید به پرداخت حداقل نیم درصد مالیات موظف شوند تا مجاری پول ها در کشور ما شفاف و مشخص شود.

  • یعنی بانک ها خود مانعی در راستای عدم اجرایی شدن سیاست ها محسوب می شوند؟

بله. متاسفانه همین طور است. ثمره این کلاف به هم پیچیده آن است که اطلاعات و آمار صحیح و درست به دست کارشناسان نمی رسد. بر این اساس، تحلیل ها یا عمدی و یا سهوی، غلط و دروغ است.

  • مصادیقی ضداقتصاد مقاومتی در کشور سراغ دارید؟

اقتصاد سنتی – یعنی همان اقتصادی که بازار را ملاک عمل می داند- سیاست و روشی در جهت عکس سیاست های اقتصاد مقاومتی است. خام فروشی هم از مصادیق بارز آن به شمار می رود که پیشتر به آن اشاره کردم.

  • جایگاه تولیدات داخلی در اقتصاد مقاومتی کجاست؟

تکیه بر تولیدات داخلی یکی از مهمترین پایه های اقتصاد مقاومتی است.

  • چرا تا کنون تقویت نشده است؟

ریشه های این موضوع را باید در عدم وجود باورهای فرهنگی و نیز سودجویی و رانت های اقتصادی دانست. با این روند به تولید داخل جفا کرده اند. مردم باید این را بدانند که با خرید کالای خارجی در واقع به فرزندان خود ظلم می کنند. خرید کالای خارجی فرصت ایجاد اشتغال را از آن ها می گیرند و از سوی دیگر آب به آسیاب دشمن می ریزند. هر چه خرید کالاهای خارجی و وارداتی بیشتر باشد، جیب بیگانگان پر پول تر شده و تسلط شان بر ما بیشتر می شود. علاونه بر این موضوع سیاست های دولت نیز باید تغییر کند. دولت باید با عزمی جدی در راه مبارزه با فساد دست آنها که منافع همیشگی شان در واردات – خواه قاچاق و غیر آن – را کوتاه کند. این کار هم راه های مختلفی دارد که اخذ مالیات یکی از آن هاست.

  • اخذ مالیات در صورتی که فرارهای مالیاتی داریم، تنها واردآوردن فشار بیشتر بر دوش توده مردم به حساب نمی آید؟

 در این مورد هم به لزوم مبارزه با فساد باز می گردیم. متاسفانه ما بیش از ۱۲۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داریم. این عدد نشان می دهد که چه فساد گسترده ای وجود دارد و تا چه اندازه در کنترل آن ناموفق عمل کرده ایم. این فرار مالیاتی مربوط به توده مردم نمی شود، بلکه به کسانی باز می گردد که فعالیت های پنهان اقتصادی و یا به اصطلاح اقتصاد زیر زمینی دارند. با این همه با صحبت شما هم موافقم. دولت به جای جلوگیری از فرارهای مالیاتی، در یک نظام ناکار آمد اداری، کسانی را مشمول مالیات می کند که هیچ منطقی آن را نمی پذیرد.

*نقش دانشگاهیان، عقلا و نخبگان را در باروری اقتصاد مقاومتی چگونه ارزیابی می کنید؟

حمایت از تولید تنها منحصر به کالا و خدمات نمی شود، بلکه استفاده از ظرفیت فکری داخل و بهره مندی از نقطه نظرات کارشناسان و متخصصین داخلی و خبرگان نیز از آن جمله است. اما متاسفانه در این بخش نیز به خطا رفته ایم. در حال حاضر بسیارند افرادی که حرف نمی زنند اما در کار خود، استادی تمامند و چه بسیارند افرادی که حرف می زنند اما در حوزه مورد بحث خود یا نادان هستند و یا خبرگی لازم را ندارند.

دسته دوم متاسفانه در میان دولتی ها و مسئولین دولتی در ارگان ها و بخش های مختلف یافت می شود. افراد دسته اول هم به طور معمول در کانون سیاست گذاری ها قرار ندارند و وقعی به آن ها گذاشته نمی شود. با این هم توصیه می کنم دولتی ها اگر هم در فکر واردات هستند به واردات تکنولوژی روی آورند نه محصولات که در برخی موارد غیر ضروری و تجمل آمیز هم هست. به عنوان مثال اگر قرار است خودرو وارد کنیم، از کشوری بیاوریم که در ازای آن، حاضر به خرید محصولات ما باشند. این کمترین لطف به اقتصاد کشوری است که بر سیاق "کلیه فروشی" به حیات خود ادامه می دهد.

 

نظر شما